عظمت شان حضرت
v وقتى انسان به روایاتى که مربوط به فاطمهىزهرا (سلاماللَّهعلیها) مىباشد و از ائمه (علیهمالسّلام) صادر شده است، مراجعه مىکند، مىبیند زبان معصومین (علیهمالسّلام) نسبت به این بزرگوار، آن چنان زبان ستایش و خضوع و خشوع است که براى کسى که مقام والاى فاطمهىزهرا (علیهاالسّلام) را ندانسته باشد، ممکن است مایهى تعجب بشود.[i]
تمام ابعادى که براى زن متصور است و براى یک انسان متصور است در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه کرده و بوده است.[ii]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ] یک زن معمولى نبوده است، یک زن روحانى، یک زن ملکوتى، یک زن به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان [بود][iii].
او زن معمولى نیست، او موجود ملکوتى است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکه موجود الهى جبروتى در صورت یک زن ظاهر شده است.[iv]
تمام هویتهاى کمالى که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام در این زن [حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)] است.[v]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)] زنى که تمام خاصههاى انبیا در اوست.[vi]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)] زنى که افتخار خاندان وحى [است] و چون خورشیدى بر تارک اسلام عزیز مى درخشد.[vii]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها] زنى که هر کسى با هر بینش درباره او گفتارى دارد و از عهده ستایش او برنیامده. احادیثى که از خاندان وحى رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در کوزه اى نتوان گنجاند، و دیگران هر چه گفته اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او.[viii]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)] زنى که فضایل او هم تراز فضایل بىنهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود.[ix]
[حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)] زنى که اگر مرد بود، نبى بود؛ زنى که اگر مرد بود، به جاى رسول الله بود.[x]
… براى صدیقه طاهره این مسائل، این معانى حاصل است. از مرتبه طبیعت شروع کرده است، حرکت کرده است، حرکت معنوى، با قدرت الهى، با دست غیبى، با تربیت رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) مراحل را طى کرده است تا رسیده است به مرتبه اى که دست همه از او کوتاه است.[xi]
[روز ولادت زهراى مرضیه (سلام الله علیها)]… یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانى در او جلوه گر است. پس روز، روز بزرگى است، روز شما زنان است.[xii]
v بشریت یکجا مرهون فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) است.[xiii]
v البته، ما … قادر نیستیم که مقامات معنوى فاطمهى اطهر (علیهاسلامالله) را بفهمیم و درک کنیم. حقیقتا در اوج قلهى معنویت انسانى و تکامل بشرى، فقط خداوند است که چنین بندگانى را – و کسانى که همطراز آنها باشند – مىشناسد و مقام آنها را مىبیند.[xiv]
v فاطمهى زهرا را امیرالمؤمنین و پدر بزرگوار و اولاد معصومینش مىشناختند. مردم آن زمان و زمانهاى بعد و ما نیز در این روزگار نمىتوانیم آن درخشندگى و تلألوى معنویت را در آن بزرگوار تشخیص بدهیم. نور درخشان معنوى، به چشم همه کس نمىآید و چشمهاى نزدیکبین و ضعیف ما قادر نیست که آن جلوهى درخشان انسانیت را در وجود این بزرگواران ببیند. [xv]
۲٫ ابعاد وجودی حضرت
۲-۱٫ محدثه بودن و همسخنی با ملائکه
v از امام صادق (علیهالصّلاهوالسّلام) روایت شده است که فرمود: «انّ فاطِمَه کانَتْ مُحَدّثَه»؛ آن بزرگوار «محدثه» بود. یعنى فرشتگان بر او فرود مىآمدند، با او مأنوس مىشدند و با او سخن مىگفتند.[xvi]
یک روایت در کافى شریفه است و با سند معتبر نقل شده است. و آن روایت این است که حضرت صادق ـ علیه السلام ـ مى فرماید: «فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند. در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت، و جبرئیل امین مى آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض مى کرد و مسائلى از آینده نقل مى کرد».[xvii]
… ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراودهاى بوده است، یعنى رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است، و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاى عظام درباره کسى این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهاى که واقع مىشده است، مسائل را ذکر کرده است، و آنچه که به ذریه او مىرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است.[xviii]
ما مفتخریم که … صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ماست.[xix]
مسأله آمدن جبرئیل براى کسى یک مسأله ساده نیست، خیال نشود که جبرئیل براى هر کسى مى آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسى که جبرئیل مىخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است … این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاى درجه اول بوده است، مثل رسول خدا و موسى و عیسى و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است، بعد از این هم بین کسى دیگر نشده است؛ حتى درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد؛ این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد.[xx]
در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلى که براى حضرت زهرا ذکر کرده اند ـ با اینکه آنها هم فضایل بزرگى است ـ این فضیلت را من بالاتر از همه مى دانم که براى غیر انبیا (علیهم السلام) آن هم نه همه انبیا، براى طبقه بالاى انبیا (علیهم السلام) و بعض از اولیایى که در رتبه آنها هست، براى کسى دیگر حاصل نشده و با این تعبیرى که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، براى هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلى است که از مختصات حضرت صدیقه (سلام الله علیها) است.[xxi]
v [اعتقاد به] «محدثه» بودن مخصوص شیعه هم نیست. شیعه و سنى معتقدند که در دوران اسلام، کسانى بودهاند یا مىتوانستهاند وجود داشته باشند که فرشتگان با آنها سخن بگویند. مصداق این در روایات ما، فاطمهى زهراست. در روایت امام صادق (علیهالصّلاهوالسّلام) چنین است[۱] که فرشتگان الهى نزد فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) مىآمدند؛ با او حرف مىزدند و آیات الهى را بر او مىخواندند.[xxii]
v همان تعبیراتى که نسبت به مریم (علیهاسلام)، در قرآن هست که: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ»[۲] این عبارات را فرشتگان به فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) خطاب مىکردند و مىگفتند: «یا فاطمه الله اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ عَلى نِساءِ الْعالَمِین»[۳] خدا تو را برگزیده و پاک قرار داده است. [xxiii]
۲-۲٫ تربیت انسانهای بینظیر تاریخ
· زنى که در حجره اى کوچک و خانه اى محقر انسانهایى تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوى افلاک و از عالم ملک تا آن سوى ملکوت اعلا مى درخشد.[xxiv]
· صلوات و سلام خداوند تعالى بر این حجره محقرى که جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.[xxv]
۲-۳٫ رشد تکاملی در عالیترین سطح در سن جوانی
v دربارهى زهراى اطهر (سلاماللَّهعلیها)، هرچه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار تدبر کند، بیشتر دچار شگفتى خواهد شد. انسان نه فقط از این جهت تعجب مىکند که چطور یک انسان در سنین جوانى مىتواند به این رتبه از کمالات معنوى و مادى نایل شود – که البته این، خود، یک حقیقت شگفتانگیز است – بلکه بیشتر از این جهت در عجب است که اسلام با چه قدرت عجیبى توانسته است تربیت والاى خود را به حدى برساند که یک زن جوان، در آن شرایط دشوار، بتواند این منزلت عالى را کسب کند! هم عظمت این موجود و این انسان والا شگفتانگیز است، هم عظمت مکتبى که این موجود عظیمالقدر و جلیلالمنزله را پدید آورده است.[xxvi]
v عبادت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ یک عبادت نمونه است. «حسن بصرى» که یکى از عُبّاد و زُهّاد دنیاى اسلام است درباره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ مى گوید: به قدرى دختر پیغمبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورّمت قدماها»; پاهاى آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت ورم کرد.[xxvii]
v زندگى فاطمهى زهرا سلاماللهعلیها از همهى ابعاد، زندگىاى همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالى روحى یک انسان است. شوهر جوان او دائما در جبهه و میدانهاى جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگى، فاطمهى زهرا سلامالله علیها، مثل کانونى براى مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشاى پیغمبر است و در این شرایط، زندگى را با کمال سرافرازى به پیش مىبرد: فرزندانى تربیت مىکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهرى را نگهدارى مىکند مثل على و رضایت پدرى را جلب مىکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز مىشود، دختر پیغمبر ذرهاى از لذتهاى دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایى را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمىدهد. [xxviii]
v دخترى که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ در مکه متولد شد و در شعب ابى طالب یار و غمگسار پدر بود … این دختر مثل فرشته نجاتى براى پیغمبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ ، مثل مادرى براى پدر خود و مثل پرستار بزرگى براى آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمل کرد; غمگسار پیغمبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ شد. بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازى کرد و راه معرفت و نور الهى را به قلب خود باز کرد; اینهاست آن چیزهایى که یک آدم را به کمال مى رساند. [xxix]
v تولد این دختر بزرگوار پیغمبر – به طور مشهور – در سال پنجم بعثت است؛ که با این حساب، در هنگام شهادت، فاطمهى زهرا هجده سال داشته است. بعضى هم تولد ایشان را در سال دوم یا سال اول بعثت گفتهاند؛ که با این حساب، حداکثر سنِ این بزرگوار در آن هنگام، بیستودو، سه سال مىشود.[xxx]
v شما یک زن را، با همهى محدودیتهایى که از جهات مختلف ممکن است براى او وجود داشته باشد – بخصوص در آن دورانها – در نظر بگیرید و آنوقت ببینید که این بانوى مکرم، چه عظمتى را در آن شرایط، در طول این عمر کوتاه نشان داده است.[xxxi]
۲-۴٫ زندگی سراسر جهاد
v زندگى فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) از همه ابعاد، زندگىاى همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالى روحى یک انسان است.[xxxii]
v پس، زندگى فاطمهىزهرا (سلام الله علیها)، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید؛ اما این زندگى، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابى و صبر انقلابى و درس و فراگیرى و آموزش به این و آن و سخنرانى و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامى، دریاى پهناورى از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. این، زندگى جهادى فاطمهى زهراست که بسیار عظیم و فوقالعاده و حقیقتا بىنظیر است و یقینا در ذهن بشر – چه امروز و چه در آینده – یک نقطهى درخشان و استثنایى .[xxxiii]
v شخصیت زهراى اطهر، در ابعاد سیاسى و اجتماعى و جهادى، شخصیت ممتاز و برجستهیى است؛ به طورى که همهى زنان مبارز و انقلابى و برجسته و سیاسى عالم مىتوانند از زندگى کوتاه و پرمغز او درس بگیرند.[xxxiv]
v آن خانمى که در دوران کودکى، سختیهاى مبارزه دوران مکه را چشید … و بعد هم که به مدینه هجرت کرد، همسر مردى شد که تمام زندگیش جهاد فىسبیلالله بود. در تمام قریب به یازده سال زندگى مشترک فاطمهى زهرا و امیرالمؤمنین(علیهماالسلام)، هیچ سالى، بلکه هیچ نیم سالى نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فىسبیلالله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسرى شایستهى یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دایمى میدان جنگ را نکرده باشد.[xxxv]
v در صحنه تعریف معنوى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وارد نمى شویم، لیکن در زندگى معمولى این بزرگوار یک نکته مهم است و آن جمع بین زندگى یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهد، غیور، خستگى ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسى مهم بعد از رحلت رسول اکرم ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ که به مسجد مى آید و سخنرانى و موضعگیرى و دفاع مى کند و حرف مى زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگىناپذیر و محنتپذیر و سختى تحمل کن است از طرفى دیگر.[xxxvi]
v این سه بُعد [فعالیتهاى سیاسى، وظایف خانه دارى، بُعد عبادى] را با هم جمع کردن، نقطه درخشان زندگى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. [xxxvii]
